گروههای تکفیری در دام نظریه «نبرد تمدنها»/ استعداد تفکر اخباری و اشعری برای افراطیگری
گروه اندیشه: مشترکاتی بین تفکر اخباری و اشعری وجود دارد که استعدادی برای فعالیتهای افراطی است؛ آنها توجهی به تغییر و تحولات از یک طرف و توجهی به تعامل دین و جامعه و تعقل انسانی از طرف دیگر ندارند و نگاهشان صرفاً تکلیفمدار است.
عماد افروغ، مدرس دانشگاه و تحلیلگر مسائل دینی، اجتماعی و سیاسی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، به بیان نکاتی در باب جنبههای شکلگیری گروههای مذهبی افراطی در منطقه پرداخت.
افروغ درباره ریشههای شکلگیری این گروهها، گفت: من احساس میکنم که آن چه که در جهان اسلام شاهد آن هستیم، بخشی به عقبه فکری و معرفتی رخداده در این جهان برمیگردد.
تفکر اشعری و تفکر اخباری؛ ریشه بسیاری از رویدادهای جهان اسلام
وی در این باره اظهار کرد: جهان اسلام هم سابقه تفکر اعتزالی و اشعری و هم سابقه تفکر اخباری و اصولی داشته است. اولی را ما به طور عمده در جهان تسنن شاهد بودهایم و دومی را در جهان تشیع، و بسیاری از اتفاقاتی که در این دو جهان رخ داده است، معلول این دو نوع نگرش و تفکر نسبت به انسان و عالم بوده است.
وی با اشاره به انقلاب اسلامی ایران و فلسفه شکلگیری آن، بیان کرد: از یاد هم نبریم که یکی از فرمایشات حضرت امام(ره) این بود که این انقلاب آمده است تا با تفسیرهای انحرافی از اسلام مقابله کند، یا قریب به این مضمون. در آن سندی هم که از خودشان به جا گذاشتند، از خون دلی که از متحجران و اشعریگران و جمودگرایان خوردند، گفتند. خب این یک واقعیت است و به هر حال ما نمیتوانیم با توجه به رابطهای که ایده با واقعیت دارد، از تأثیر این نحوه نگرش بر واقعیتی که امروز جهان اسلام با آن روبروست، غافل شویم.
نقش نگاه متحجرانه و رفتارگرایانه به دین در شکلگیری گروههای تکفیری
وی افزود: آن چه که فی المثل در سوریه در قالب گروههای تکفیری و سلفی اتفاق افتاد یا آن چه که در گروهی به نام داعش اتفاق افتاده است، بخشی ریشهاش معرفتی است و بر میگردد به این سابقه و نوع نگاه متحجرانه و بسته و رفتارگرایانهای که از دین دارند و این که آن به اصطلاح پیشفرضها و مفروضات و عقاید خود را به دین هم تحمیل میکنند.
افروغ ادامه داد: عزیزی از من سؤال کرد که ریشه دینی و عقبه دینی این تفکر چیست و من گفتم که شما از ریشه دینی و عقبه تفکر دینی اینها از من سؤال نکن، بلکه از مفروضات خود اینها و از جهانبینی خود اینها سؤال کن؛ چون هیچ مفسری خالی از پیشفرض به سراغ دین نمیرود و میشود یک مفسر خوب را با پیشفرضهایش از یک مفسر بد تشخیص داد.
ردّ پای نظریه «نبرد تمدنها» در فعالیت گروههای تکفیری
وی بخش دیگری از ریشههای شکلگیری گروههای تکفیری و شدت گرفتن فعالیتهای آنها را ناشی از تقابل بین جهان دینی و جهان سکولار دانست و بیان کرد: من شما را به مطالعه دقیق «نبرد تمدنی» آقای هانتینگتون جلب میکنم که من اخیراً به آن رجوع کردم و آن را در مقاله «توحید و حق انسان» برای انعکاس مبنای اشتراک بین اسلام و مسیحیت مورد استفاده قرار دادم. ما در آن جا میبینیم که آقای هانتینگتون چقدر رندانه و با حق و باطل کردنها، زمینه و بستر را برای یک جنگ دینی و بروز اختلاف در جهان ادیان و یک نوع تقابل دروندینی و بروندینی فراهم میکند.
به مباحث مربوط به صلح و گفتوگوی ادیان در عرصه دروندینی توجه نشده است
افروغ عنوان کرد: الحمدلله در ساحت بروندینی و در ارتباط با اتفاقات بروندینی ادیان متوجه این ماجرا شدند و به هر حال در این دام نیفتادند و مباحث مربوط به صلح و گفتوگوی ادیان را با شدت و قوت هر چه بیشتر پیش بردند، اما متأسفانه آن چه که در به اصطلاح گفتوگوی بروندینی شاهد آن بودیم در زمینه دروندینی شاهد نبودیم؛ یعنی آن اتفاق مبارکی که در خصوص اسلام و مسیحیت و امثال ذلک اتفاق افتاد، در خصوص مذاهب و فرق درون اسلام شاهدش نبودیم، در حالی که همه چیز مهیای این بود که ما در زمینه مسائل دروندینی گامهای محکمتری برداریم.
وی ادامه داد: اتفاقی مانند انقلاب اسلامی، مسائلی که مربوط به عقبماندگی جهان اسلام میشد، ضرورتهای عدیدهای که میشد برای وحدت برشمرد، اینها همه زمینه بودند، اما مثل این که ظاهراً هیچ توجهی به این ضرورتها نشد و عرض کردم آن طور که مورد انتظار و مورد توقع بود، حتی در قیاس با آن چه که در گفتوگوهای بروندینی اتفاق افتاد، در زمینه وحدت فرق اسلامی ما شاهد این اتفاق نبودیم.
افروغ افزود: این خود میتواند مستقلاً بحث شود که چرا به رغم این که اشتراکات در دورن فرق اسلامی در توحید، در نبوت، در معاد، در جهاد، در زکات، در نماز و روزه و ... وجود دارد و به مراتب بیشتر از اشتراکات اسلام و مسیحیت است، اما این اتفاق رخ نداد و هنوز هم متأسفانه ما در ابتدای راه هستیم.
این مدرس دانشگاه در ادامه با تأکید بر این مطلب که حوادث اخیر فقط عقبه معرفتی ندارد، گفت: بخشی از عقبه معرفتی مؤثر در این قضایا همان چیزی است که توسط نظریهپردازی به نام هانتینگتون و در جهت منافع جهان استکباری ـ صهیونیستی تولید شده است. این مطلب را من فی الواقع هم عرض میکنم و احساساتی هم نشدهام.
وی افزود: متأسفانه حکام وابسته یا بیتوجه به مسائلی که در جهان اسلام اتفاق افتاده است نیز بر این ترفندها دامن زدهاند و کماکان یا سکوت کردهاند یا متوجه ضرورت وحدت در جهان اسلام و بلکه جهان ادیان نشدهاند.
وی بیان کرد: این در حالی است که اگر شما یک بحث کاملاً مفهومی و تحلیلی داشته باشید ـ که ما در جاهای مختلف به آن پرداختهایم ـ میبینید که همه چیز مهیای یک وحدت دینی است؛ چه به لحاظ آن مبنای مشترک و چه به لحاظ اتفاقاتی که ما در جهان کنونی شاهد آن هستیم و چه به لحاظ آن بسترسازیهای تئوریکی که آقای هانتینگتون کرد و ما متأسفانه آن طور که باید و شاید متوجه این بسترسازیهای تئوریک نشدیم و زمینه برای حضور آمریکا در منطقه متأسفانه فراهم شد.
افروغ در پاسخ به این پرسش که چرا اشتراکات نمیتواند پاسخگوی وحدت باشد، بیان کرد: بخشی از آن برمیگردد به اختلافات تاریخی، به بیتوجهیها و به سرسپردگیهایی که در جهان اسلام وجود دارد و بخشی هم تحریک است. بحث من این نیست که این حوادث صرفاً عامل بیرونی دارد، نه! عامل بیرونی دارد مسئلهای را پیش میبرد که یک زمینه مستعد دارد. یعنی اگر این زمینه مستعد در جهان اسلام نبود آن به هیچ وجه نمیتوانست بیاید و بذر خود را کشت کند.
ریشه داشتن تفکری ظاهری وهابیت در جبرگرایی تفکر اشعری
وی با ارائه توضیحات بیشتر در مورد این زمینه مستعد عنوان کرد: بخشی از آن زمینه را عوامل معرفتی تفکر اشعریگرایانهای که در جهان اسلام وجود دارد، شکل میدهد. این تفکر تفکری جبرگراست تفکری است که به اختیار انسان و حق انسان وقعی نمینهد و به انسان صرفاً از منظر تکلیف مینگرد. برخی از این منظر خودشان را در جایگاه خدا مینشانند و خدایی میکنند و انسانها را به نام انگیزههای دینی و مقابله با بدعت و غیر و ذلک، صرفاً به یک انقیاد محض دعوت میکنند. شما این را در جهان تسنن و تفکر ظاهری وهابیت و متفکر اصلی آنها ابنتیمیه کاملاً میبینید.
افروغ ادامه داد: شما اگر سفری به حج بروید دائم در کلام اینها هست که «هذا بدعه»، «هذا بدعه»، «هذا بدعه». یک مورد را خود من با دانشجویان رفته بودیم که دوربین عکاسی یکی از دانشجویان را گرفتند به این عنوان که عکس گرفتن در این جا حرام است. من خودم رفتم و به افسر نگهبان آن جا گفتم که اگر حرام است چرا خود شما فیلم آن را پخش میکنید. در پاسخ خود او هم به اعتراض گفت که متأسفانه هر چه میکشیم از دست یک سری قشری میکشیم. این را به من گفت و فوری دوربین را پس داد. خب ببینید که این تفکرات بسته آسیب زده است.
تفکر اخباری؛ نظیر شیعی ریشههای فرق تکفیری
وی با بیان این که شبیه این تفکر را ما نیز در جهان تشیع داریم، اظهار کرد: تفکرات اخباری نظیر همان تفکر جبری اشعری است. تفکرات اخباری هم صرفاً به صورت روایات توجه میکنند و قائل به ذوبطن بودن نیستند، قائل به وجه استعاری و تمثیلی نیستند و از بین منابع چهارگانه استنبطات دینی و فقهی ما صرفاً به سنت و روایات میچسبند و برخورد گزینشی میکنند و از مبانی عقلی و حتی قرآنی هم غافل میشوند؛ به اسم این که ما قرآن را نمیتوانیم بفهمیم و باید به روایات رجوع کنیم و اگر روایات هم در موردی ساکت باشد ما هم باید ساکت باشیم.
افروغ افزود: اخباریها توجه به تغییر و تحولات از یک طرف و توجه به تعامل دین و جامعه از طرف دیگر و تفکر و تعقل انسانی ندارند و نگاهشان صرفاً تکلیفمدار است. مشترکاتی بین تفکر اخباری و اشعری وجود دارد و این یک استعداد است.
ادامه دارد...
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.